واژه بِدرِقَه در گویش گنابادی یکی از هزاران واژه رایج میان مردم گناباد است که در گنابادگردی برایتان شرح می دهیم. در ابتدا از شما می خواهیم شرحی از گویش گنابادی را بخوانید تا با آن بیشتر آشنا شوید. سپس به سراغ شرح این واژه و معنای آن می رویم.

گویش گنابادی

بسیاری از چیز ها با گذشت زمان دگرگون می شود، چنان که ممکن است فقط یک نماد از آن باقی ماند. هر رفتار ساده ای که از شخصی در اجتماع سر می زند ناشی از انعکاس فرهنگ یا خرده فرهنگ است. گویش و لهجه محلی یکی از این نمادها است. گویش و لهجه گنابادی از نمونه های کهن زبان فارسی است. این گویش کمتر دستخوش تغییرات قرار گرفته است و بسیاری از کلمات آن به صورت فارسی اصیل تلفظ می شود.

مردم گناباد مانند اکثر ایرانیان به زبان فارسی دری که یکی سخن می گویند . زبان فارسی دری یکی از فروع زبان هند و اروپایی است و ریشه سانسکریت دارد. تفاوت گناباد با دیگر مناطق ایران زمین در آن است که گنابای ها با گویش خراسانی و مخصوص به خود سخن می گویند.

گویش گنابای یکی از گویشهای مردم مشرق ایران است که منشا زبان فارسی بوده و کهنگی و اصالت آن با آثاری که نزدیک به زبان محاوره مانند اسرار التوحید  ( تالیف عطار نیشابوری ) نگاشته شده کاملا مشاهده می شود.

واژه بِدرِقَه در گویش گنابادی

واژه بدرقه در گناباد با دو معنای متفاوت بکار می رود. یک معنای بِدرِقَه یعنی استقبال از مسافرین و معنای دیگر آن افراد نا آشنا و غریبه است.

تمثیلی در گناباد با عنوان ” اَدِم بِدرِقَه دِ مون خو راه مَدی “ رواج دارد. معنای این مثل این است که ” افراد غریبه را در میان (جمع) خود راه ندهید”. این مثل در زمانی بکار می رود که حضور افراد غریبه در جمعی باعث دردسر می شود.

اصطلاحی دیگر با واژه “بِدرِقَه” نیز در گناباد یا عنوان “شِبوش بِدرِقَه” نیز رواج دارد. معنای آن مثل “شپش ناآشنا” است. این واژه برای افراد ناجور و ناهمرنگ به کار می رود.

در آینده واژه ها، اصطلاحات و مثل های گنابادی را به صورت در قالب پادکست و ویدیو به شما معرفی خواهیم کرد.